حضرت داوود علیه السلام

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فرزندان حضرت داوود(ع)-حضرت سلیمان (ع)

۱۴۷ بازديد

زندگینامه حضرت سلیمان (ع)

یکی از پیامبران بزرگی که هم دارای مقام نبوّت بود و هم دارای حکومت بی نظیر و بسیار بزرگ، حضرت سلیمان بن داوود( علیه السلام) است که اسم مبارکش هفده مرتبه در قرآن در سوره های: بقره، نساء، انعام، انبیاء، نمل، سبا و ص آمده است. آمده است. حضرت سلیمان (ع) با یازده واسطه به حضرت یعقوب( علیه السلام) میرسد و خداوند در تعریف و تمجید وی می فرماید:« وَ وَهَبْنا لِداوود سُلَیمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ما سلیمان را به داوود ـ (ع) ـ بخشیدیم، چه بنده خوبی! زیرا همواره با خدا ارتباط داشت و بسوی خدا بازگشت می کرد و به یاد او بود.»


حضرت سلیمان علیه السلام از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل می باشد. پایتخت وی بیت المقدس در شام بود. خداوند نیروهای بزرگ و امکانات بسیار در اختیار وی قرار داده بود، تا آن جا که رعد و برق و جن و انس و همه پرندگان و چرندگان و حیوانات دیگر تحت فرمان وی بودند و حضرت سلیمان (ع) زبان همه آن ها را می دانست و بر سرتاسر زمین فرمانروایی می نمود.


ارتباط با ملکه سبا
قصه های زیادی در خصوص سلیمان و ملکه سبا وجود دارد. بر مبنای نوشتارهای یهودی سلیمان به تمامی موجودات زنده جهان مسلط شده بود اما روزی متوجه شد که هدهد در پیش وی حاضر نشده است. وی به دنبال هدهد می فرستند و هدهد به وی می گوید که به دنبال سرزمین جدیدی رفته بوده است. هدهد به سرزمینی در شرق رفته بوده است که بسیار ثروتمند بوده و رییس آن ملکه سبا بوده است. سلیمان هدهد را به پیش ملکه سبا می فرستد تا وی را به دربار خویش دعوت کند.
ملکه بهمراه هدایای زیادی از طلا، ادویه و سنگ های قیمتی به پیش حضرت سلیمان (ع) رفت؛ و سلیمان به او هر آنچه او می خواست عنایت کرد و او با خشنودی از نزد سلیمان بازگشت.


چرا حضرت سلیمان ( علیه السلام) آخرین پیامبری است که به بهشت میرود؟
در این باره ثروت حضرت سلیمان( علیه السلام) و سرانجام آن حضرت را که یک درس بسی زیبا و اموزنده برای تمامی ماست مرور می کنیم.

سلیمان بن داوود از نادر پیامبرانی است که خداوند خلافت مشرق و مغرب زمین را به وی داد و سالها بر انسانها ، چهارپایان، مرغان و درندگان غالب و حاکم بود و زبان تمامی موجودات را می دانست که زبان از وصف اقتدار بزرگ وی قاصر است.

در مورد ثروت ایشان آورده اند که: فرشی داشت که جنیان آنرا از حریر و طلا بافته بودند و هر موقع که می خواست به جایی برود روی آن قالی می نشست و هر جا و با هر سرعتی که می خواست، آن فرش او را به مقصد می رساند. آن قدر قدرت داشت که حتی باد هم تحت اختیار وی بود و با باد سخن می گفت. میزی داشت از طلا که با یاقوت و جواهرات آراسته شده بود و سه هزار میز دیگر در نزدیکی وی بودند( مخصوص علما، وزرا و بزرگان بنی اسرائیل).
سلیمان( علیه السلام) صد فرسخ لشکر داشت، 25 فرسخ از جنیان، 25 فرسخ از پرندگان، 25 فرسخ از انسان و 25 فرسخ از حیوانات چهارپا. جنیان گوهرهای درخشان برایشان می آوردند.

در اشپزخانه های آن حضرت روزی 100 هزار گوسفند، 40 هزار گاو برای فقیران و بی بضاعت ها و لشکریانش طبخ می گردید ولی غذای خودش نان جو بود که آنرا هم با دست خویش می پخت.

نکته مهم قصه این است که سلیمان( علیه السلام) با اینهمه مکنت فریب جهان را نخورد و جهان را در مسیر آخرت خرج کرد ولی با این حال آخرین پیامبری است که در فردای رستاخیز به بهشت میرود چون خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن حساب است. حسابرسی طولانی دارایی و اموال حضرت سلیمان (ع) باعث می شود که وی بعنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد.

عاقبت حضرت سلیمان
حضرت سلیمان در سیزده سالگی حکومت را بدست اخذ کرد و چهل سال حکومت کرد و در سن ۵۳ سالگی از دنیا رفت. براساس برخی از داستان ها، حضرت سلیمان ۷۱۲ سال عمر کرد.

طی ملاقاتی با عزرائیل، سلیمان( علیه السلام) دریافت که مرگش نزدیک شده است، به خدا عرض کرد:« خدایا! مرگ مرا از جنّیان بپوشان، تا هم بنای ساختمان مسجد را به پایان برسانند، و هم انسانها بدانند که جنّ ها علم غیب نمی دانند.»

سلیمان( علیه السلام) به محراب و محل عبادت خویش برگشت و در حالی که ایستاده و بر عصایش تکیه داده بود، از دنیا رفت. مدّتی به همان وضعیت ایستاده بود و جنّ ها به تصوّر این که وی زنده است و نگاه می کند، کار می کردند. عاقبت موریانه ای وارد عصای وی گردید و داخل آنرا خورد. عصا شکست و جنازه سلیمان( علیه السلام) از ناحیه صورت به زمین افتاد. آنگاه همه فهمیدند که او از جهان رفته است.

از آن پس جنّ ها از موریانه ها تشکّر و سپاسگذاری می کنند، چرا که بعد از آگاهی از مرگ حضرت سلیمان ـ (ع) ـ دست از کارهای سخت کشیدند.
در قرآن به مرگ سلیمان اشاره شده است.

مزامیر داوود-زبور

۱۵۳ بازديد


مزمور صدو بیست و نهم 1 .سرود معلوت، چه بسیار از طفولیتم من را اذیت رسانیدند، (بنی) اسرائیل الآن بگویند 2 .چه بسیار از طفولیتم من را اذیت رسانیدند، لیکن بر من غالب نیامدند 3 .شیارکنندگان برپشت من شیار کردند، و شیارهای خود را طولانی نمودند 4 .اما خد.اوند عادل است، و بندهای شریران را گسیخت 5 .خجل و برگردانیده شوند، همة کسانی که از صیون نفرت دارند 6 .مثل گیاه برپشت بامها باشند، که پیش از آنکه آن را بچینند میخشکد 7 .که دروکننده دست خود را از آن پر نمیکند، و نه دستهبند آغوش خود را 8 .و راهگذران نمیگویند برکت خد.اوند بر شما باد، شما را به نام خد.اوند مبارک میخوانیم

-------------------

7 .بسیار ذلیل شدهام، ای خد.اوند موافق کلام خود من را احیاء ساز 108 .ای خد.اوند هدایای بخشیدنی دهان من را منظور فرما، و داوریهای خود را به من بیاموز 109 .جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو را فراموش نمیکنم 110 .شریران برای من دام گذاشتهاند، اما از اوامرتو گمراه نشدم 111 .گواهیهای تو را تا به ابد میراث خود ساختهام، زیرا که آنها شادمانی دل من هستند 112 .دل خود را برای بهجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تا به ابد و تا نهایت 113 .مردمان دورو را مکروه داشتهام، لیکن شریعت تو را دوست میدارم 114 .پناه و سپر من تو هستی، به کلام تو انتظار میکشم 115 .ای بدکاران از من دور شوید، اوامر خد.ای خویش را نگاه خواهم داشت 116 .من را به حسب کلام خود تأیید کن تا زنده بمانم، و از امید خود خجل نگردم 117 .من را تقویت کن تا رستگار گردم، و بر فرایض تو همیشه نظر نمایم 118 .همة کسانی را که از فرایض تو گمراه شدهاند حقیر شمردهای، زیرا که تظاهر ایشان دروغ است 119 .جمیع شریرانِ زمین را مثل درد فنا میکنی، بنابراین گواهیهای تو را دوست میدارم 120 .موی بدن من از خوف تو برخاسته است، و از داوریهای تو ترسیدم 121 .داد و عدالت را به جا آوردم، من را به ظلمکنندگانم تسلیم منما 122 .برای سعادت بندة خود ضامن شو، تا شریران بر من ظلم نکنند 123 .چشمانم برای نجات تو تار شده است، و برای کلام عدالت تو 124 .با بندة خویش موافق رحمت خود عمل نما، و فرایض خود را به من بیاموز 125 .من بندة تو هستم من را فهیم گردان، تا گواهیهای تو را دانسته باشم 126 .وقت است که خد.اوند عمل کند، زیرا که شریعت تو را باطل نمودهاند 127 .بنابراین اوامر تو را دوست میدارم، زیادتر از طلا و زر خالص 128 .بنابراین همة اوامرتو را در هر چیز راست میدانم، و هر راه دروغ را مکروه میدارم 129 .گواهیهای تو عجیب است، ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد 130 .کشف کلام تو نور میبخشد، و سادهدلان را فهیم میگرداند 131 .دهان خود را به خوبی بازکرده نفس کشیدم، زیرا که مشتاق اوامرتو بودم 132 .بر من نظر کن و کرم فرما، بر حسب عادت تو به آنانی که نام تو را دوست میدارند 133 .قدمهای من را در کلام خودت بیارا، تا هیچ کجرفتاری برمن تسلط نیابد 134 .من را از ظلم انسان خلاصی ده، تا اوامرتو را نگاه دارم 135 .روی خود را بر بندة خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز 136 .نهرهای آب از چشمانم جاریست، بخاطر(آنانیکه) که شریعت تو را نگاه نمیدارند

-----------------

مزمور صد و بیست و یکم 1 .سرود برمعلوت، چشمان خود را به سوی کوهها برمیافرازم، که از کجا به یاری من میآید 2 .یاری من از جانب خد.اوند است، که آسمان و زمین را آفرید 3 .او نخواهد گذاشت که پای تو لغزش خورد، او که حافظ تو است نخواهد خوابید 4 .اینک او که حافظ (بنی) اسرائیل است، نمیخوابد و به خواب نمیرود 5 .خد.اوند حافظ تو میباشد، خد.اوند به دست راستت سایة تو است 6 .آفتاب در روز به تو اذیت نخواهد رسانید، و نه ماهتاب در شب 7 .خد.اوند تو را از هر بدی نگاه میدارد، او جان تو را حفظ خواهد کرد 8 .خد.اوند خروج و ورودت را نگاه خواهد داشت، از حالا و تا به ابد

مزمور صد و هفتم 1 .خد.اوند را حمد بگویید زیرا که او نیکو است، و رحمت او باقیست تا به ابد 2 .فدیه شدگان خد.اوند این را بگویند، که ایشان را از دست دشمن فدیه داده است 3 .و ایشان را از شهرها جمع کرده، از مشرق ومغرب و از شمال و از (جزایر) دریا 4 .در صحرا آواره شدند و در بادیای بیانتها، و شهری برای سکونت نیافتند 5 .گرسنه و تشنه نیز شدند، جان ایشان در ایشان ضعف نمود 6 .آنگاه در تنگی خود نزد خد.اوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید

7 .و ایشان را به راه راست رهبری نمود، تا به شهری مسکون درآمدند 8 .پس خد.اوند را بهسبب رحمتش تشکر نمایند، و به سبب کارهای عجیب وی با بنیآدم 9 .زیرا که جان آرزومند را سیر گردانید، و جان نیازمند را از چیزهای نیکو پر ساخت 10 .آنانی که در تاریکی و سایة مرگ نشسته بودند، که در تباهی و (زنجیر) آهنی بسته شده بودند 11 .زیرا به کلام خد.ا مخالفت نمودند، و به نصیحت (خد.اوند) متعال اهانت کردند 12 .و او دل ایشان را به مشقت تسلیم ساخت، لغزیدند و مددکنندهای نبود 13 .آنگاه در تنگی خود نزد خد.اوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید 14 .ایشان را از تاریکی و سایة مرگ بیرون آورد، و بندهای ایشان را بگسست 15 .پس خد.اوند را بهسبب رحمتش تشکر نمایند، و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم 16 .زیرا که دروازههای برنجین را شکسته، و بندهای آهنین را پاره کرده است 17 .احمقان بهسبب طریق شریرانة خود، و بهسبب گناهان خویش خود را ذلیل ساختند 18 .جان ایشان هرگونه خوراک را مکروه داشت، و به دروازههای مرگ نزدیک شدند 19 .آنگاه در تنگی خود نزد خد.اوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید 20 .کلام خود را فرستاده ایشان را شفا بخشید، و ایشان را از هلاکتهای ایشان رهانید 21 .پس خد.اوند را بهسبب رحمتش حمد نمایند، و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم 22 .و قربانیهای تشکر را بگذرانند، و اعمال وی را به ترنم دکر کنند 23 .آنانی که در کشتیها به دریا رفتند، و در آبهای فراوان کار کردند 24 .اینان کارهای خد.اوند را دیدند، و اعمال عجیب او را در لجهها 25 .او گفت، پس باد تند را وزانید و امواج آن را برافراشت 26 .به آسمانها بالا رفتند و به لجهها فرود شدند، و جان ایشان از سختی گداخته گردید 27 .سرگردان گشته مثل مستان افتان و خیزان شدند، و عقل ایشان تماماً حیران گردید 28 .آنگاه در تنگی خود نزد خد.اوند فریاد برآوردند، و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید 29 .طوفان را به آرامی ساکت ساخت، که موجهایش ساکن گردید 30 .پس مسرور شدند زیرا که آسایش یافتند، و ایشان را به بندر مراد ایشان رسانید 31 .پس خد.اوند را بهسبب رحمتش تشکر نمایند، و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم 32 .و او را در مجمع قوم متعال بخوانند، و در مجلس مشایخ او را تسبیح بگویند 33 .او نهرها را به بادیه مبدل کرد، و چشمههای آب را به زمین تشنه 34 .و زمین بارور را نیز به شورهزار، بهسبب شرارت ساکنان آن 35 .بادیه را به دریاچة آب مبدل کرد، و زمین خشک را به چشمههای آب 36 .و گرسنگان را در آنجا ساکن ساخت تا شهری برای سکونت بنا نمودند

7 .و مزرعهها کاشتند و تاکستانها غرس نمودند، و حاصل غله به عمل آوردند 38 .و ایشان را برکت داد تا به غایت کثیر شدند، و بهایم ایشان را نگذارد کَم شوند 39 .و باز کَم گشتند و ذلیل شدند، از ظلم و شقاوت و حزن 40 .ذلت را بر بزرگان میریزد، و ایشان را در بادیهای که راه ندارد آواره میسازد 41 .اما مسکین را از مشقت برمیافرازد، و قبیلهها را مثل گله ها (افزون) میسازد 42 .صالحان این را دیده شادمان میشوند، و تمامی شرارت دهان خود را خواهد بست 43 .کیست خردمند تا بدین چیزها تفکر نماید، که ایشان رحمتهای خد.اوند را خواهند فهمید

کتاب زبور

۱۴۹ بازديد


مزمور صد و چهل و دوم 1 .قصیدة داوید و دعا وقتی که در مغاره بود 2 .به آواز خود نزد خد.اوند فریاد برمیآورم، به آواز خود نزد خد.اوند تضرع مینمایم 3 .نالة خود را در حضور او خواهم گفت، تنگیهای خود را نزد او بیان خواهم کرد 4 .وقتی که روح من در من مدهوش میشود، پس تو طریقت من را دانستهای، در راهی که میروم دام برای من پنهان کردهاند 5 .به طرف راست بنگر و ببین که آشنایی ندارم، ملجا برای من نابود شد، کسی که در فکر جان من باشد 6 .نزد تو ای خد.اوند فریاد کردم و گفتم، که تو پناه و حصة من در زمین زندگان هستی 7 .به نالة من توجه کن زیرا که بسیار ذلیلم، من را از جفا کنندگانم برهان زیرا که از من زورآورترند 8 .جان من را از زندان درآور تا نام تو را حمد گویم، عادلان گرداگرد من خواهند آمد زیرا که به من احسان نمودهای

----------------

مزمور صد و سی و ششم 1 .خد.اوند از صیون متبارک باد، که در اورشلیم ساکن است هللویاه 2 .خد.اوند را حمد گویید زیرا که نیکو است، و رحمت او ابدی است 3 .خد.ای فرشتگان را حمد گویید، زیرا که رحمت او ابدی است 4 .پادشاه پادشاهان را حمد گویید، زیرا که رحمت او ابدی است 5 .او را که تنها کارهای عجیبِ عظیم میکند، زیرا که رحمت او ابدی است 6 .او را که آسمانها را به حکمت آفرید، زیرا که رحمت او ابدی است

7 .او را که زمین را بر آبها گسترانید، زیرا که رحمت او ابدی است 8 .او را که نورهای بزرگ آفرید، زیرا که رحمت او ابدی است 9 .آفتاب را برای سلطنت روز، زیرا که رحمت او ابدی است 10 .ماه و ستارگان را برای سلطنت شب، زیرا که رحمت او ابدی است 11 .که مصر را در نخستزادگانش زد، زیرا که رحمت او ابدی است 12 .و (بنی) اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد، زیرا که رحمت او ابدی است 13 .با دست قوی و بازوی برافراشته، زیرا که رحمت او ابدی است 14 .او را که بحر قلزم را به دو بخش تقسیم کرد، زیرا که رحمت او ابدی است 15 .و (بنی) اسرائیل را از میان آن گذرانید، زیرا که رحمت او ابدی است 16 .و فرعون و لشکر او را در بحر قلزم انداخت، زیرا که رحمت او ابدی است 17 .او را که قوم خویش را در صحرا رهبری نمود، زیرا که رحمت او ابدی است 18 .او را که پادشاهان بزرگ را زد، زیرا که رحمت او ابدی است 19 .و پادشاهان نامور را نابود کرد، زیرا که رحمت او ابدی است 20 .سیحون پادشاه اموریان را، زیرا که رحمت او ابدی است 21 .و عوج پادشاه باشان را، زیرا که رحمت او ابدی است 22 .و زمین ایشان را به ارثیت داد، زیرا که رحمت او ابدی است 23 .یعنی به ارثیت بندة خویش (بنی) اسرائیل، زیرا که رحمت او ابدی است 24 .و ما را در مذلت ما به یاد آورد، زیرا که رحمت او ابدی است 25 .و ما را از دشمنان ما رهایی داد، زیرا که رحمت او ابدی است 26 .که همة بشر را روزی میدهد، زیرا که رحمت او ابدی است 27 .خد.ای آسمانها را حمد گویید، زیرا که رحمت او ابدی است

مزمور شصت و پنجم-مزمور شصت و ششم

۱۴۷ بازديد

قرآن کریم-سوره ی انعام اوست خدایی که شما را ازقرآن کریم-سوره ی توبه بگو خدا مرا کفایت است کهنیایش با خدا ================ خداوندا تو هر چه هست
مزمور شصت و پنجم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور و سرود داوید 2 .ای خد.ا ستایش در صیون منتظرتو است، و نذرها برای تو وفا خواهد شد 3 .ای که دعا میشنوی، نزد تو تمامی بشر خواهند آمد 4 .گناهان بر من غالب آمده است، تو تقصیرهای من را کفاره خواهی کرد 5 .خوشا به حال کسی که او را برگزیده و مقرب خود ساختهای، تا به درگاههای تو ساکن شود، از نیکویی خانة تو سیر خواهیم شد، و از قدوسیت محراب تو 6 .به چیزهای مهیب در عدل ما را جواب خواهی داد، ای خد.ایی که نجات ما هستی، ای که پناه تمامی اقصای جهان و ساکنان دوردست دریا هستی 7 .و کوهها را به قوت خود مستحکم ساختهای، و کمر خود را به قدرت بستهای 8 .و تلاطم دریا را ساکن میگردانی، تلاطم امواج آن و خروش امتها را 9 .ساکنان اقصای جهان از آیات تو ترسانند، طلوع صبح و غروب شام را شادمان میسازی 10 .از زمین مراقبت نموده آن را سیراب میکنی، و آن را بسیار توانگر میگردانی، نهرهای خد.اوند از آب پر است، غلة ایشان را آماده میکنی زیرا که تو چنین خواستهای 11 .پشتههایش را سیراب میکنی و (بر) شیارهایش (باران را) فرود میآوری، به بارشها آن را شاداب مینمایی، نباتاتش را برکت میدهی

2 .به احسان خویش سال را مزین میسازی و راههای تو چربی را میچکاند 13 .مرتعهای صحرا نیز میچکاند، و کمرتپهها به شادمانی بسته شده است 14 .چمنها به گوسفندان آراسته شده است، و درهها که به غله پیراستهای، از شادی بانگ میزنند و سرود میسرایند

_______________

مزمور شصت و ششم 1 .برای سالار مغنیان، سرود و مزمور ای تمامی زمین برای خد.ا بانگ شادمانی بزنید 2 .جلال نام او را بسرایید، و در تسبیح او جلال او را توصیف نمایید 3 .خد.ا را گویید چه مهیب است کارهای تو، از شدت قوت تو دشمنانت نزد تو (بدیهای خود را) حاشا خواهند کرد 4 .تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید، و به نام تو ترنم خواهند نمود سلاه

5 .بیایید کارهای خد.ا را مشاهده کنید، او در کارهای خود بر بنیآدم برتر است 6 .دریا را به خشکی مبدل ساخت، و مردم از نهر با پا عبور کردند، در آنجا به او شادی نمودیم 7 .در توانایی خود تا به ابد سلطنت میکند، و چشمانش مراقب امتها است، فتنهانگیزان خویشتن را بر نیفرازند سلاه 8 .ای قومها خد.ای ما را متبارک خوانید، و آواز تسبیح او را بشنوانید 9 .که جانهای ما را در زندگی قرار میدهد، و نمیگذارد که پایهای ما لغزش نماید 10 .زیرا ای خد.ا تو ما را امتحان کردهای، و ما را قال گذاشتهای چنان که نقره را قال میگذارند 11 .ما را به دام درآوردی و باری گران برپشتهای ما نهادی 12 .مردمان را بر سر ما سوار گردانیدی، و به آتش و آب درآمدیم، پس ما را به جای خرم بیرون آوردی 13 .قربانیهای سوختنی به خانة تو خواهم آورد، نذرهای خود را به تو وفا خواهم نمود 14 .که لبهای خود را بر آنها گشودم، و در زمان تنگی خود آنها را به زبان خود آوردم 15 .قربانیهای سوختنی پرواری را نزد تو خواهم گذرانید، گوسالهها و بزها را با بخور قوچها ذبح خواهم کرد سلاه 16 .ای همة خد.اترسان بیایید و بشنوید، تا از آنچه او برای جان من کرده است خبر دهم 17 .به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم، و تسبیح بلند بر زبان من بود 18 .اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خد.اوند صدای من را نمیشنید 19 .لیکن خد.ا صدای من را شنیده است، و به آواز دعای من توجه فرموده 20 .متبارک باد خد.ا، که دعای من را از خود و رحمت خویش را از من برنگردانیده است

زبور

۱۴۵ بازديد

/در مقابلت/ مطمئن باش که در مقابلت خرج بسیار کردندزمان ظهور حضرت مهدی(عج) و نزول حضرت عیسی(ع) از روایاتحافظ شیرازی صبا ز منزل جانان گذر دریغ
مزمور شصتم 1 .برای سالار مغنیان بر شوشَن عدوت میختام داوید برای تعلیم 2 .وقتی که با اَرم نَهرَین و اَرم صوبه از در جنگ بیرون آمد و یوآب برگشته دوازده هزار نفر از ادومیان را در وادی ملَح کُشت 3 .ای خد.ا ما را دور انداخته پراکنده ساختهای، خشمناک بودی به سوی ما رجوع فرما 4 .زمین را متزلزل ساخته آن را شکافتهای، شکستگیهایش را شفا ده زیرا به لغزش افتاده است 5 .چیزهای مشکل را به قوم خود نشان دادهای، بادة سرگردانی به ما نوشانیدهای 6 .علمی به ترسندگان خود دادهای، تا آن را برای راستی برافرازند سلاه 7 .تا دوستداران تو نجات یابند، با یمین خود نجات ده و من را مستجاب فرما 8 .خد.ا در قدویست خود سخن گفته است، پس شادی خواهم نمود، شخم را تقسیم میکنم و وادی سکوت را خواهم پیمود

9 .جلعاد از آن من است منَسی از آن من، افرایم خود سر من است یهودا عصای سلطنت من 10 .موآب ظرف شستشوی من است، و بر ادوم کفش خود را خواهم انداخت، ای پِلشت برای من بانگ برآور 11 .کیست که من را به شهر حصین درآورد، و کیست که من را به ادوم رهبری کند 12 .مگر نه تو ای خد.ا که ما را ترک کردهای، و با لشگرهای ما ای خد.ا بیرون نمیآیی 13 .ما را از دشمن بینیاز فرما، زیرا یاری انسان باطل است 14 .با (کمک) خد.ا با شجاعت کار خواهیم کرد، و او دشمنان ما را پایمال خواهد نمود مزمور شصت و یکم 1 .برای سالار مغنیان بر نگینَت، مزمور داوید 2 .ای خد.ا فریاد من را بشنو، و دعای من را اجابت فرما 3 .از اقصای جهان تو را خواهم خواند هنگامی که قلبم را ضعف میگیرد، من را بصخرهای که از من بلندتر است هدایت نما 4 .زیرا که تو پناه من بودهای، و برج قوی از روی دشمن 5 .در خیمة تو ساکن خواهم بود تا به ابد، زیر سایة بالهای تو پناه خواهم برد سلاه 6 .زیرا تو ای خد.ا نذرهای من را شنیدهای، و میراث ترسندگان نام خود را به من عطا کردهای 7 .بر عمر پادشاه روزها خواهی افزود، و سالهای او تا نسلها باقی خواهد ماند 8 .به حضور خد.ا خواهد نشست تا به ابد، رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند 9 .پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید، تا هر روز نذرهای خود را وفا کنم مزمور شصت و دوم 1 .برای یدوتون سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .جان من فقط برای خد.ا خاموش میشود، زیرا که نجات من از جانب اوست 3 .او تنها صخره و نجات من است، و قلعة بلند من پس لغزش بزرگی نخواهم خورد 4 .تا به کی بر مردی هجوم میآورید، تا همگی شما او را هلاک کنید، مثل دیوار خم شده و حصار لغزیده 5 .در اینباره فقط مشورت میکنند که او را از مرتبهاش بیندازند، و دروغ را دوست میدارند، به زبان خود ترویج می دهند و در دل خود لعنت میکنند سلاه 6 .ای جان من فقط برای خد.ا خاموش شو، زیرا که امید من از وی است 7 .او تنها صخره و نجات من است، و قلعة بلند من تا نلغزم 8 .بر خد.است نجات و جلال من، صخرة قوت من و پناه من در خد.است 9 .ای قوم همه وقت بر او توکل کنید، و دلهای خود را به حضور وی بریزید، زیرا خد.ا پناهگاه ماست سلاه

0 .البته بنیآدم بطالت و بنیبشردروغاند، در ترازو بالا میروند زیرا جمیعاً از بطالت سبکترند 11 .بر ظلم توکل مکنید و بر غارت مغرور مشوید، چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید 12 .خد.ا یکبار گفته است و دوبار این را شنیدهام، که قوت از آن خد.است 13 .ای خد.اوند رحمت نیز از آن تو است، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد مزمور شصت و سوم 1 .مزمور داوید هنگامی که در صحرای یهودا بود 2 .ای خد.ا تو خد.ای من هستی در سحر تو را خواهم طلبید، جان من تشنة تو است و جسم من مشتاق تو، در زمین خشک تشنة بیآب 3 .چنان که در قدس برتو نظر کردم، تا قوت و جلال تو را مشاهده کنم 4 .چون که رحمت تو از حیات نیکوتر است، پس لبهای من تو را تسبیح خواهد خواند 5 .از این رو تا زنده هستم تو را متبارک خواهم خواند، و دستهای خود را به نام تو خواهم برافراشت 6 .جان من سیر خواهد شد چنان که از چربی و روغن، و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت 7 .چون تو را بربستر خود یاد میآورم، و در پاسهای شب در تو تفکر میکنم 8 .زیرا تو مددکار من بودهای، و زیر سایة بالهای تو شادی خواهم کرد 9 .جان من به تو پیوسته است، و یمین تو من را تأیید کرده است 10 .و اما آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد، و در زمین فرو خواهند رفت 11 .ایشان به دم شمشیر سپرده میشوند، و نصیب شغالها خواهند شد 12 .اما پادشاه در خد.ا شادی خواهد کرد، و هر که به او قسم خورد فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغگویان بسته خواهد گردید مزمور شصت و چهارم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .ای خد.ا وقتی که تضرع مینمایم آواز من را بشنو، و حیاتم را از خوف دشمن نگاه دار 3 .من را از مشاورت شریران پنهان کن، و از هنگامة گناهکاران 4 .که زبان خود را مثل شمشیرتیز کردهاند، و تیرهای خود یعنی سخنان تلخ را بر زه آراستهاند 5 .تا در کمینهای خود بر مرد کامل بیندازند، ناگهان بر او میاندازند و نمیترسند 6 .خویشتن را برای کار زشت تقویت میکنند، دربارة پنهان کردن دامها گفتگو میکنند، میگویند کیست که ما را ببیند 7 .کارهای بد را تدبیر میکنند، و میگویند تدبیر نیکو کردهایم، و (این تدبیر در) اندرون و قلب هر یک از ایشان عمیق است

8 .اما خد.ا تیرها بر ایشان خواهد انداخت، و ناگهان جراحتهای ایشان (حادث) خواهد شد 9 .زبانشان شکست بر ایشان فرود آورد، هر که آنها را ببیند سر بجنباند 10 .و جمیع آدمیان خواهند ترسید و کار خد.ا را اعلام خواهند کرد، و عمل او را درک خواهند نمود 11 .و مرد صالح در خد.اوند شادی میکند و برای او توکل میدارد و جمیع راستدلان فخر خواهند نمود